سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، آدم هفتاد ساله ای را که در رفتار و جلوه، چون جوان بیست ساله است، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
آرامش ابدی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
غریب

مرتضی :: سه شنبه 87/8/14 ساعت 3:35 عصر

Fiure 1

 

دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم 

شکنجه می شم از خودم نمی تونم شکوه کنم              

             اتگاری کوه غصه هارو سینه من اومده

آخ داره بادرم میشه خنده به ما نیومده

   

 


نوشته های دیگران()

روزنه امید

مرتضی :: دوشنبه 87/8/13 ساعت 5:8 عصر

زیبا ترین عکس ها ذر اتاق های تاریک ظاهر می شن؟

  پس هر وقت تو قسمت تاریک زندگیت واقع شدی ، بدون که خدا می خواد یه تصویر تصویر زیبا ازت بسازه.


نوشته های دیگران()

یادنامه

مرتضی :: شنبه 87/8/11 ساعت 4:26 عصر

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

نوشته های دیگران()

من بی امان

مرتضی :: دوشنبه 87/8/6 ساعت 4:54 عصر

گفتمش:

            -" شیرین ترین آواز چیست؟ "

چشم غمگینش به رویم خیره ماند

قطره قطره اشکش از مژگان چکید

لرزه افتادش به گیسوی بلند

زیر لب غمناک خواند:

-" ناله زنجیرها بر دست من! "

گفتمش:

           -" آنگه که از هم بگسلند... "

خنده تلخی به لب آورد و گفت

-" آرزوئی دلکش است اما دریغ!

بخت شورم ره بر این امید بست.

و آن طلائی زورق خورشید را

صخره های ساحل مغرب شکست!... "

من به خود لرزیدم از درددی که تلخ

در دل من با دل او می گریست.

گفتمش:

-" بنگر در این دریای کور

چشم هر اختر چراغ زورقی است! "

سر به سوی آسمان برداشت گفت:

-" چشم هر اختر چراغ زورقی است

لیکن این شب نیز دریایی ست ژرف.

ای دریغا شبروان کز نیمه راه

می کشد افسون شب در خوابشان... "

گفتمش:

           -" فانوس ماه

می دهد از چشم بیداری نشان... "

گفت:

       -" اما در شبی این گونه گنگ

هیچ آوایی نمی آید به گوش.. "

گفتمش:

            -" اما دل من می تپد

گوش کن اینک صدای پای دوست! "

گفت:

        -" ای افسوس در این دام مرگ

باز صید تازه ای را می برند

این صدای پای اوست!... "

گریه ای افتالد در من بی امان

در میان اشک ها پرسیدمش:

-" خوش ترین لبخند چیست؟ "

شعله ای در چشم تاریکش شکفت

جوش خون در گو نه اش آتش فشاند

گفت:

        -" لبخندی که عشق سربلند

وقت مردن بر لب مردان نشاند. "

من ز جا برخواستم بوسیدمش.

ه.ا.سایه


نوشته های دیگران()

یک بیت از مردی خسته :

مرتضی :: چهارشنبه 87/8/1 ساعت 9:5 عصر

خسته از روزگار

از حادثه ترسند همه کاخ نشینان                ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم

 


نوشته های دیگران()

گر چه از فاصله ماه به من دور تری

مرتضی :: چهارشنبه 87/8/1 ساعت 9:0 عصر

می خواهم از مجردها سوالی بپرسم:" بزرگترین مشکل شما با مجرد (ماندن!) چیست؟!

گر چه از فاصله ماه به من دور تری


ولی انگار همین جا و همین دور و بری



ماه می تابد و انگار تویی می خندی


باد می آید و انگار تویی می گذری


شب و روز تو ـ نگفتی ـ که چه سان می گذرد


می شود روز و شب اینجا که به کندی سپری



گر چه آنجا کمی از فصل زمستان باقی
ست


و هنوز از یخ و برفاب ولنجک اثری



باز بگذار در و پنجره ها را امشب


باد می آید و می آورد از من خبری


خبری تازه که نه یک خبر سوخته را


باد می آورد از فاصله دور تری



خبر اینقدر قدیمی ست که هر پیر زنی


خبر اینقدر بدیهی ست که هر کور و کری



می تواند که به یاد آورد و
بشنودش


تو که خود فاعل و مفعول و نهاد خبری


نوشته های دیگران()

<      1   2   3   4      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

می?کشم مستانه بارت بی?خبر
کرد حق و کرد ما هر دو ببین
مرغ جان
شادی و نشاط رمز موفقیت در ایران باستان
درد محبت
فراموشی
پیش رفت
بی خبر
حقیقت خیال
هلن کلر
مرد ! جرأت داشته باش
some of the Best Moments in Life
مرور یاد تو
آبی
غریب یا قریب
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
آرامش ابدی
مرتضی
Link to Us!

آرامش ابدی

Hit
مجوع بازدیدها: 43940 بازدید

امروز: 59 بازدید

دیروز: 2 بازدید

Notes subjects


بی خبر . پروانه . خدا . شبی بارانی او را ترک . غم . کعبه .

Archive


آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387

links
جواد
مهدی

LOGO LISTS



Submit mail